سازمانهای هیبریدی و نقش آن در ارتقای پایداری و مسئولیت اجتماعی
زهرا رجائی – استادیار گروه مدیریت دولتی دانشگاه پیام نور، تهران
فهیمه براتی – دانشجوی گروه مدیریت دولتی، دانشگاه پیام نور، بیرجند
سازمان های هیبریدی (Hybrid organizations)از لحاظ اینکه مسائل زیست محیطی و ایجاد تغییرات اجتماعی را در کنار سودآوری مدنظر قرار میدهند و به دنبال کاهش پیامدهای اجتماعی و محیطی منفی در فعالیت های کسب و کار و ایجاد تغییرات مثبت اجتماعی و زیست محیطی در کنار ارتباطات چندجانبه با ذینفعان هستند (Haigh & Haffman, 2011) به نوعی سازمان های پایدار محسوب می شوند.
پدیده سازمان های هیبریدی به طور فزاینده ای در ادبیات آکادمیک مورد بحث قرار گرفته است، تا جایی که بعضی از نویسندگان مدیریت بیان می کنند که ما با یک “جنبش هیبریدی” مواجه هستیم (Schmitz & Glänzel, 2016). با نگاهی مثبت به سازمان های هیبریدی، میتوان برخی تفاوت های اساسی آن با سازمان های سنتی را در سه زمینه مشاهده کرد: رابطه مسائل اجتماعی/ محیطی با اهداف سازمانی، ارتباط با تامین کنندگان، کارکنان و مشتریان، تعامل با بازار، رقبا و صنعت. با ترکیب این عوامل متمایز، یک سیستم چند سطحی ایجاد می شود که یک سازمان هیبریدی را قادر می سازد تا نتایج مثبت اجتماعی و محیطی را در درون و بیرون از سازمان خلق کند. این سیستم توسط سه فعالیت اساسی ایجاد می شود: 1. تغییرات اجتماعی و محیطی به عنوان یک هدف سازمان؛ 2. ایجاد روابط سودمند متقابل با سهامداران؛ 3. تعامل پیشرونده با بازار، رقبا و شرکت های صنعتی (Haigh & Hoffman, 2011).
تغییرات بازار باعث بوجود آمدن شکلی نواز سازمان ها شده است که نشان دهنده راه هایی نه تنها برای رقابت برای کیفیت کالاها و خدمات هستند، بلکه در رقابت جهت ایجاد تغییرات اجتماعی و زیست محیطی مثبت می باشد. مدل های تجارتی این سازمان ها مرز بین جهان های سودآور و غیر سودآور را خنثی می کنند. مدل کسب و کار هیبریدی که با اصطلاح “پایداری” شناخته می شود، شرکت های هیبریدی به جای تمرکز صرف بر کاهش اثرات اجتماعی و محیطی منفی فعالیت های تجاری، به دنبال ایجاد تغییرات اجتماعی و زیست محیطی از طریق اقدامات و محصولات خود هستند (Haigh & Hoffman, 2011).
بنابراین مسولیت اجنماعی و پایداری دو مفهوم اساسی در سازمان های هیبریدی هستند.برای مسئولیت اجتماعی چهار بعد ارباب رجوع و مشتریان، کارکنان، محیط زيست و نهادهای موجود در جامعه در نظرگرفته شده است. یعد اول یعنی مسئولیت اجتماعی شرکت در ارتباط با مشتريان شامل فعالیت هايی است که يک شرکت انجام میدهد تا رضايت مشتريان را تأمین نمايد، به طوری که از اصول مربوط به مدیريت کیفیت نیز، می توان به اصل مشتری مداری و اصل بهبود مستمر اشاره کرد.
اصل مشتری مداری بیان می کند که شرکت ها به مشتريان خود وابسته هستند و لذا بايستی نیازهای حال و آينده مشتريان را درک نمايند و در جهت فراتر رفتن از انتظارات مشتری تلاش کند. هدف از بهبود مستمر در يک سیستم مديريت کیفیت نیز افزايش احتمال دستيابی به رضايت بیشتر مشتريان و ساير طرف های ذي نفع می باشد (استاندارد ايزو1389،26000).
دومین بعد مسئولیت اجتماعی، منابع انسانی است که بخش مهمی از اجتماع را تشکیل می دهند و هیچ شرکتی نمی تواند بدون همکاری مشتاقانه کارکنان خود موفق باشد. به طور کلی شرايط کاری بر کیفیت کار کارکنان و همچنین پیشرفت اقتصادی و اجتماعی آنها اثر میگذارد، چرا که هزينه های اجتماعی و مالی ناشی از بیماری ها، صدمات و مرگ ناشی از شرايط محیط کار، زياد می باشد وهمچنین آلودگی ها ديگر مخاطرات محیط کاری مضر برای کارکنان ممکن است بر جامعه يا محیط نیز پیامدهايی داشته باشد. قبول مسئولیت اجتماعی در قبال فعالیت های ايمنی و بهداشت، میتواند هزينه ها را کاهش دهد، رفاه و روحیه کارکنان را بهبود بخشد و میزان تولیدات را افزايش دهد (استاندارد ايزو1389،26000).
سومین بعد مسئولیت اجتماعی، مسئولیت پذیری محیطی است که به عنوان يک جنبه مهم مسئولیت اجتماعی شرط لازم برای بقاء و موفقیت بشر می باشد. مسائل محیطی با حقوق بشر، توسعه و مشارکت جامعه، و ديگر موضوع های محوری مسئولیت اجتماعی پیوستگی تنگاتنگی دارند. يک شرکت نمی تواند مسائل و مشکلات محیطی که در آن فعالیت میکند را ناديده بگیرد. شرکت ها می توانند با اقدام برای حفاظت و ترمیم محیط زيست طبیعی مانند کاشت درخت و حفظ مراتع و زمین های کشاورزی و جنگل ها و اکوسیستم های آن، بسیار مسئولانه تر عمل کنند.
شرکت ها همچنین میتوانند عملکرد زيست محیطی خود را با جلوگیری از آلودگی ها برای مثال جلوگیری از نشر آلودگی در هوا، ممانعت از تخلیه آلودگی در آب، عدم تولید پسماندهای جامد و مايع، جلوگیری از آلودگی زمین و خاک، عدم استفاده يا دفع مواد شیمیايی خطرناک و سمی، و ساير آلودگی های ناشی از فعالیت ها، محصولات و خدمات سازمان، بهبود بخشند (استاندارد ايزو1389،26000). چهارمین بعد مسئولیت اجتماعی احساس مسئولیت در مورد نهادهای موجود در جامعه است. امروزه اين موضوع پذيرفته شده که شرکت ها با جوامع و همچنین نهادهای که با آن در تعامل هستند، در ارتباط می باشند و تداوم و بقای آنها به سلامتی، پايداری و موفقیت اين نهادها، وابسته میباشند. بنابراين يک شرکت برای رفاه و توسعه نهادهای پیرامون خود مسئول است. از مسئولیت های واحد تجاری نسبت به اجتماع پرداخت بخشی از سود خود درجهت تسهیلات آموزشی و فرهنگی، بهداشت و سلامت و … میباشد، زيرا آموزش، پايه واساسی برای هرنوع توسعه اقتصادی و اجتماعی است و فرهنگ، جزء مهمی از اجتماع وهويت اجتماعی است. ارتقای آموزش و ارتقاء و حفاظت از فرهنگ، تأثیر مثبتی در توسعه و همبستگی اجتماعی دارد (استاندارد ايزو1389،26000).
علاوه بر این توجه بیشتر به مسئولیت اجتماعی مزایایی دیگری هم دارد از جمله: با توجه به تحقیقات زایري و پیترز (2002) نقش حیاتی مسئولیت اجتماعی در عملکرد شرکت، با توجه به تحقیقات حاجی آقایی و همکاران (1394)، منجر به دستیابی به منافعی هم چون کاهش گردش شغلی کارکنان، افزایش شهرت شرکتها و افزایش رضایت شغلی ، با توجه به تحقیقات طلایی و نجاتی (1383) ارتباط نزدیک مسئولیت اجتماعی با اصول توسعه ي پایدار، با توجه به تحقیقات رحمان سرشت و همکاران (1388)، منجر به دستیابی به مزایای ناشی از افزایش درامد، سوداوری و بهبود مزیت رقابتی و موفقیت سازمان با رعایت اخلاق کسب و کار و مسئولیت اجتماعی از راه افزایش مشروعیت اقدامات سازمان میگردد
از طرفی مفهوم پایداری توسط کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه به عنوان یک «هدف جهانی» برای هدایت سیاستهایی با جهتگیری تعادل «سیستمهای اقتصادی و اجتماعی و شرایط زیستمحیطی» مطرح شد. اغلب با «خط سه گانه انتهایی» اقتصاد، محیط زیست و جامعه نشان داده میشود (الکینگتون و همکاران، 2007). شکل (2-1) مفهوم سه گانه پایداری را نشان میدهد.
پس ویژگی ها وجزییات یک سیستم هیبریدی بر اساس نظر مدل هاق و هافمن (Haigh & Hoffman, 2011). به شرح زیر می باشد.
1-تغییرات اجتماعی و محیطی به عنوان یک هدف
همانند بسیاری از سازمانهای دیگر، سازمان های هیبریدی قصد دارند کالاهای متمایز و با کیفیت بالایی که تقاضا دارند، را عرضه کنند؛ با این حال، سازمان های هیبریدی دیدگاه منحصر به فرد خود را از سیستم های اجتماعی و محیطی که در آن تعبیه شده اند، دارند.
2-ماموریت اجتماعی و محیطی همزمان
سازمانهای هیبریدی به دنبال استفاده از بازار در جهت بهبود سیستم های اجتماعی و محیطی برای سود دو جانبه از مشاغل، محیط و جامعه هستند. این رویکرد از طریق عملیات و محصولات خود، که نتایج خاص اجتماعی و محیطی را با مأموریت سازمانی تسهیل میکنند، مرتبط می شود. به عنوان مثال، کوره های خورشیدی تجهیزات پخت و پز خورشیدی را تولید میکند تا نه تنها غذای آشپزی را تهیه کند، بلکه وابستگی کشورهای در حال توسعه به چوب و کود را به عنوان سوخت های پخت و پز کاهش دهد، در نتیجه باعث افزایش سطح زندگی و بهبود سلامت فقرا میشود. چنین محصولی که بر مبنای اهداف تغییرات اجتماعی و محیطی باشد، نشان می دهد که به کوره های خورشیدی تنها از دیدگاه افزایش سود نگریسته نشده است. بلکه، اهداف اقتصادی همراه با اهداف پایداری را نیز در نظر میگیرند. برای متعادل کردن این اهداف دو کلید اساسی وجود دارد: افق های بلند مدت ترکیب شده با استقلال و رهبری مثبت و منفی.
3-افق های طولانی تر برای توسعه کندتر و مستقل تر کسب و کار
مأموریت هایی که شرکت های هیبریدی اتخاذ میکنند، اغلب در جهت افق های زمانی طولانی تر از مدل کسب و کار سنتی سود میبرند. آنها اغلب رشد پایدار، را معادل با رشد کمتر و پایدار و حتی محدود می دانند. دیدگاه بلند مدت آنها اغلب باعث می شود که سازمان های هیبریدی نسبت به کسب و کارهای سنتی، بیشتر به دنبال استقلال از ذی نفعان باشند، به عنوان روشی برای اطمینان از اینکه آنها می توانند به ماموریت خود پایبند باشند. نظرسنجی ها نشان می دهند که 60 درصد از شرکت های هیبریدی به دنبال سرمایه گذار (يا سرمایه دراز مدت) و 12 درصد به دنبال سرمایه گذاری در بازار هستند.
4-رهبری مثبت و مشارکتی
رهبری یک جنبه مهم از هر کسب و کار است؛ و برای توسعه و بهره برداری از یک ماموریت هیبریدی حیاتی است. هفتاد و پنج درصد از رهبران هیبریدی در قالب رهبری مشارکتی یا تحولی قرار دارند. رهبران هیبریدها ارزشهای محکم اجتماعی و محیطی را به وجود میآورند که مأموریت سازمان را هدایت کرده و این ارزشها را از طریق فعالیت های روزمره و رویکردهای مدیریت به کار میگیرند. سبک آنها نمونهای از رهبری مثبت از طریق اخلاق، مدیریت مشارکتی و تمرکز بر دستیابی سازمان به دستاوردهای استثنایی است.
5-ایجاد روابط دو جانبه سودمند با صاحبان سهام
در حالی که سازمانهای هیبریدی اغلب استقلال مالی و انسانی را ترجیح میدهند، اما در واقع به دنبال پیوستن به سیستمهای اجتماعی و محیطی که در آن فعالیت میکنند هستند. شرکت های هیبریدی با استخدام مردم محلی، مشارکت دادن مردم در تصمیمگیری، آموزش آنها در تکنیکهای خاص پایدار (مانند کشاورزی کم اثر و جنگل زدایی) و پرداخت دستمزدهای بالای بازار که کیفیت بهتر زندگی را افزایش می دهند، روابط نزدیکی با جوامع ایجاد میکنند. این روابط بر پایه اعتماد مثبت و همدردی است که به عنوان پایه ای برای انعطاف پذیری سازمانی، یادگیری و نوآوری نشان داده شده است. این روابط نزدیک به شرکت های هیبریدی کمک میکند تا رونق سیستم های اجتماعی و محیطی محلی را ارتقا دهند، در حالی که این سیستم ها در ارائه منابع با کیفیت بالا که نیاز به برآورده شدن انتظارات بازار دارند و از لحاظ اقتصادی قابل قبول باشند، تلاش میکنند. شرکت های هیبریدی به جای آنکه فقط یک رویکرد قانونی یا رویکرد بشردوستانه به مسائل زیست و اجتماعی داشته باشد، به طور مستقیم با آنها مشارکت و مدل های کسب و کار خود را برای رسیدگی به آنها تنظیم میکند.
6-تعامل سریع با بازارها، رقبا و موسسات صنعتی
یکی از خصوصیات نهایی شرکت های هیبریدی این است که آنها را تبدیل به یک نیروی رو به رشد در بازار میکند که هدف آنها انتشار مدل پذیرش کسب و کار خود در سراسر نهادها و بازارهای رقیب است. سازمانهای هیبریدی مانند سایر شرکتهای سودآور به دنبال نقش رهبری در صنعت خود هستند. با این حال، در حالی که شرکتهای دیگر با هدف تاثیر گذاری بر نهادهای صنعتی (نظیر تنظیم کننده ها و گروههای علاقه مند) برای کاهش استانداردها و مقررات برای حفاظت از مزیت رقابتی خود تلاش می کند، سازمانهای هیبریدی (مانند Organic Meggi’s and Generation هفتم)، محصولات و مدل های تجاری خود را برجسته میکنند تا شرکتهای دیگر بتوانند آنها را به نفع جامعه تقلید کنند. در حقیقت، تقلید از دیگر شرکت ها، موفقیت ماموریت های تغییرات اجتماعی و زیست محیطی را نشان میدهد. در این راستا، سازمان های هیبریدی به عنوان کارآفرینان سازمانی عمل میکنند؛ که قوانین بازی را برای همه سازمان ها تغییر میدهند.
انتقال از سازمان سنتی به هیبرید
تبدیل شدن به یک سازمان هیبریدی پروژهای بزرگ است که شامل انتقال کامل سازمان و مشخصههای تعیین کننده محوری آن میشود.مدل مبتنی بر پایداری توسط شرکتهای هیبریدی چندین حرکت کلیدی را نشان میدهد که سازمانهای سنتی برای تبدیل شدن بخشی از شرکت یا تمام آن به یک شرکت هیبریدی به آنها نیاز دارد. نخستین حرکت، بازاندیشی مأموریت سازمان را در بر میگیرد و شامل مجموعهای از مسائل اجتماعی و زیست محیطی است که رهبران سازمانهای فعال دارند. از جمله ماموریت سازمانی به عنوان موضوعی که نگرانی اصلی سازمان، فراهم و رهبران و کارکنان را با فرصت هایی برای بیان ارزشها در محل کار روبرو میکند، و به این ترتیب نیروی کار بیشتری را درگیر میکند (Haigh & Hoffman, 2011).
همچنین به عنوان یک اصل بنیادین، باید عملیات سازمانی، سیاستهای عملیاتی، فرایندها و محصولات نیز مورد بازنگری قرار بگیرند. به عنوان مثال، روابط نزدیکی که شرکتهای هیبریدی با تامین کنندگان و کارکنان خود تشکیل میدهند، نشان می دهد سیاستهایی را که برای انتخاب تامین کنندگان و ارزیابی عملکرد آنها استفاده میکنند، باید با توجه به مزایای اجتماعی و محیطی متفاوتی مجددا انتخاب شود، نه سود منفی. همچنین برای ارزیابی و پرورش کارکنان نیز باید سیاستهایی توسعه یابد که آنها را به عنوان کارگران ساده به کار نگیرند، بلکه به عنوان یک منبع عمیق از ایدهها و ابتکاراتی که به اولویت های اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی سازمان مربوط میشود، در نظر بگیرند. علاوه بر این، سیاستهای مربوط به نحوه تعامل در بازار باید دوباره تعریف شود. سازمانها می توانند از سازمانهای هیبریدی دیگر کمک بگیرند تا یک استراتژی قابل قبول و مشروع را توسعه دهند. همچنین آنها باید از شیوه های خود در سایر سازمانها پیروی کنند. تقریبا همانطور که آنها اهل فن بودند، هیبرید ها در تلاش برای تغییر استانداردهای صنعتی از طریق مداخلات مستقیم (مانند لابی و انجمن های تجاری) نیز هستند. علاوه بر این، فعال شدن در سطح صنعتی میتواند تلاشهای سازمان و استانداردهای صنعتی را افزایش دهد (Haigh & Hoffman, 2011).
بنابراین میتوان برخی ویژگیهای سازمانهای هیبریدی را طبق ﻃﻴﻒ اﻓﺘﺮاق ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ(ﻣﻘﻴﺎس ﺑﺮش ﻗﻄﺒﻴﻦ) مطابق جدول 1 برشمرد( ﻃﻴﻒ اﻓﺘﺮاق ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ نوعی دیگر از طیف لیکرت میﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻪ ﺻﻮرت ﭘﻴﻮﺳﺘﺎري 9 درجه اي ﻃﻴﻒ ﻟﻴﻜﺮت، ﺑﻪ ﻃﻮري ﻛﻪ ﺻﻔﺎت ﻣﺘﻀﺎد ﻛﻪ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻣﻔﻬﻮم ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﻨﺪدر دو ﺳﺮ ﻃﻴﻒ ﻗﺮار ﻣﻲگیرد)که هر چه به 9 نزدیک تر باشد نشانه هیبریدی بودن سازمان است(رجائی و براتی،1397)
با توجه به مدل مکعب زیر، یک هیبرید قوی به این معنی است که همزمان در روابط ورودی، فرایند و خروجی همبستگی وجود داشته و تمام این سه بعد به شدت در هم آمیخته اند.برای مثال، مسائل مربوط به پاسخگویی برای جذب سرمایه گذاران جدید به دلیل تاثیر اجتماعی یا محیطی سازمان، سود بالاتری را تولید کنند. شفافیت برای سازمان های هیبریدی قوی بسیار مهم است. سازمانهای هیبریدی قوی”به عنوان ماشینهای شفافیت” هستند.
بنابراین در شرايط فعلي و تغييرات محيطي سريع، پيش بيني آينده بسيار مشكل خواهد بود، از اين رو توانايي در ايجاد استراتژيهايي كه در شرايط محيطي متغير قابليت اصلاح و تعديل داشته باشد، اهميت پيدا میکند سازمانهای هیبریدی گزينهای برای رشد و پايداری بیشتر و مسولیت اجتماعی در جامعه ارائه میدهد. زیرا با اتخاذ سیاستهایی برای کاهش آلودگی محیط زیست، حمایت از انرژی در جامعه (آب، برق، کاغذ)، حفظ کیفیت و تعادل کار و زندگی، تشویق اعضا جهت حل مشکلات جامعه به بهبود برند خود در بلند مدت نیز کمک خواهند نمود.
منابع:
تقوا، م.، و ظهرابی، م.، و دهدشتی شاهرخ، ز. (1396). تأثیر فناوری اطلاعات سبز بر مؤلفه اقتصادی پایداری سازمانی (مطالعه موردی: سازمان های کوچک و متوسط ایرانی). مدیریت اطلاعات، 3 (1 (پیاپی 4) )، 138-155.
سازمان استاندارد و پژوهشات صنعتی ایران (1389). استاندارد ایزو26000، 1-92
حاجی آقائی کشتلی، مصطفی، حسینی امیری، سید محمود، وخراسانی اجبار کلایی، زهرا (1394). بررسی رابطه مسئولیت اجتماعی سازمانی با عملکرد سازمانی با توجه به نقش متغییرهای میانجی مزیت رقابتی شهرت سازمانی و رضایت شغلی(مطالعه موردی : صنایع مواد غذایی شهرستان آمل)، اولین همایش بین المللی مدیریت، اقتصاد و توسعه، تهران، موسسه علمی کیان پژوهان.
زهرا رجائی، سیدعلی بنیهاشمی، فهیمه براتی(1400)قابلیتهای هیبریدی سازمانی و نقش آن بر عملکرد سازمانی با توجه به نقش میانجی چابکی سازمانی، چابکی استراتژیک و مسئولیت اجتماعی،فصلنامه علمی توسعه مدیریت منابع انسانی و پشتیبانی،دوره 1401، شماره 64، تیر 1401، صفحه 161-196،http://journals.police.ir/article_98559.html
زهرا رجائی، فهیمه براتی(1397)قابلیتهای هیبریدی سازمانی و نقش آن بر عملکرد سازمانی بر اساس مدل منشور عملکرد، بیرجند دانشگاه پیام نور ،پایان نامه کارشناسی ارشد با توجه به نقش میانجی چابکی سازمانی، چابکی استراتژیک و مسئولیت اجتماعی به راهنمایی رجائی
Elkington, J., Tickell, S., and Lee, M., 2007. SustainAbility. 20 Years of global leadership [online]. London: SustainAbility. Available from http://www.sustainability.com [Accessed 22 February 2008].
Haigh, N., & Hoffman, A. J. (2011). Hybrid organizations: the next chapter in sustainable business. Organizational dynamics, 41(2), 126-134.
Schmitz, B., & Glänzel, G. (2016). Hybrid organizations: concept and measurement. International Journal of Organizational Analysis, 24(1), 18-35.
Zairi, M. and Peters, J. (2002).‘‘The impact of social responsibility on business performance’’, Managerial Auditing Journal, Vol. 17 No. 4, pp. 174-8.