مدیریت در ایران، تاریخ دارد، تاریخ نگاری این تاریخ هم خود روایتی دارد. روایتی که هم روایتِ تاریخ مدیریت در ایران است و هم روایتِ تاریخ نگاری مدیریت در ایران. آنچه در این نوشتار می خوانید یک روایت است از دو تاریخ. اولی، روایت مورخ از تاریخنگاریِ مدیریت در ایران مبتنی بر منابع مکتوب و شفاهی ای است که به قلم او سرگذشت مدیریت در ایران را به شکلی داستانی به تحریر درآورده و روایتِ شفاهی و مختصر مورخ از چرایی و چگونگی تاریخنگاری مدیریت در ایران است. اما دومی، تاریخ مدیریت در ایران مبتنی بر مطالعات مورخان است و شاید روایتی متفاوت از نگاه کسانی است که نخستین بار تاریخ مدیریت در ایران را به وادی مطالعه کشانده اند.
روایتی از تاریخنگاریِ مدیریت
سید مهدی الوانی از مشاهیرِ مدیریتِ ایران است که نسلهای مختلفی از اساتیدِ مدیریت در ایران را در قبل و بعد از انقلاب درک کرده است. از اساتید نسل اول علوم اداری همچون دکتر علیمحمد اقتداری، دکتر علیرضا بشارت، و دکتر عباس صدقی تا اساتید جوانترِ آن نسل چون دکتر ابوالفضل صادقپور، و دکتر هوشنگ کوکلان و بسیاری بزرگان دیگر آن دوران گرفته تا بزرگان معاصر خود چون دکتر ابوالحسن فقیهی، دکتر ناصر میرسپاسی، دکتر شمسالسادات زاهدی، دکتر اسفندیار سعادت، دکتر علی رضاییان، دکتر فریدون آذرهوش، دکتر عباس محمدزاده، دکتر حسین میرزائی اهرنجانی، و جمع کثیر دیگری از اساتیدی که در ترویج و توسعه علمی دانش مدیریت در بعد ازنقلاب کوشیدند، و در نهایت اساتید متاخری چون دکتر حسن داناییفرد، دکتر غلامرضا معمارزاده طهران، دکتر علی اصغر پورعزت، دکتر عادل آذر، دکتر سهراب خلیلی شورینی و بسیاری دیگر از چهرههای برجسته مدیریت امروز که از شاگردان برجسته همنسلیهای دکتر الوانی و دیگر پیشکسوتان مدیریت بهشمار میروند و امروز خود در جایگاه استادی نشستهاند. از این رو، استاد که خود یکی از منابع اصلی تاریخ شفاهی مدیریت در ایران به شمار میرود، همیشه در پیِ تدوین تطور مدیریت در ایران بود، تا اینکه فرصتی پدید آمد و این خواست دیرین در قالب رساله دکتری[1] یکی از دانشجویان ایشان تعریف گردید. این رساله آغازی شد برای همکاری استاد و شاگرد در مسیر نظریهپردازی تاریخ مدیریت در ایران در قالب چهار دوره زمانی و تعدادی مطالعات تاریخی دیگر که یا در دست چاپاند یا در دست اقدام. اما آنچه در قالب رساله دکتری تعریف گردید، با راهنمایی و مشاوره اساتیدی چون دکتر عباسعلی رستگار و دکتر حسین دامغانیان از دانشگاه سمنان و دکتر حسن دانایی فرد از دانشگاه تربیت مدرس و به راهبری دکتر سید مهدی الوانی از حدود سال 1394 آغاز و پس از چند مرحله اصلاحات به تایید گروه مدیریت دانشگاه سمنان رسید. یکی از سختترین مراحل این پژوهش پیدا کردن اساتید پیشکسوتی بود که بخش عمدهای از ایشان ارتباط کاری خود را به دلایلی چون بازنشستگی یا کنارهگیری با محیط دانشگاه قطع کرده بودند و اطلاعی از ایشان در دست نبود. پس از جستجوهای بسیار مصاحبه و گفتگو با اساتید آغاز شد. از سختیهای این تحقیق، مجاب کردن اساتیدی بود که به دلایلی چون بیمهری و کملطفی نظام آموزشی و نظام سیاسی در برحههای مختلفی خاطر این اساتید شریف را رنجانده بود و از گفتگو پرهیز میکردند. به هر حال، بنا به اصرارها و توجیههای علمی مورخ، بسیاری از اساتید دانشجو را به حضور پذیرفتند و گفتگوها یکی پس از دیگری صورت پذیرفت. در این میان، فاصله زمانی بین روایت و رویدادها باعث فراموشی یا نقص در روایت میشد که سعی شد تا این خلاء دادههای تاریخی با مراجعه به متون متنوع برطرف شود. پس از حدود دو سال تحقیق مستمر، گردآوری دادهها به مرحله تحلیل و تفسیر رسید و در نهایت تاریخ مدیریت در ایران در قالب چهار دوره زمانی نظریهپردازی شد. بیش از بیست از تن از اساتید برجسته مدیریت چون دکتر ابوالفضل صادقپور، دکتر اسفندیار سعادت، دکتر ابوالحسن فقیهی، دکتر ناصر میرسپاسی، دکتر فریدون آذرهوش، دکتر شمسالسادات زاهدی، دکتر علی رضاییان، دکتر محمود ساعتچی، دکتر علی اکبر فرهنگی، دکتر بیژن خرم، دکتر ابوطالب مهندس، دکتر ایرج والی پور، دکتر محمد آهنچی، دکتر غلامرضا معمارزاده طهران، دکتر سهراب خلیلی شورینی، دکتر حسامالدین بیان، دکتر رضا نجف بیگی و دکتر علی اکبر افجه محققان مورخ را در این مطالعه اولیه همراهی نمودند. اساتید جوانی چون دکتر حسن دانایی فرد، دکتر رضا واعظی، و دکتر سید احمدرضا قاسمی نیز در کنار مورخان روایتهای خود را از تاریخ مدیریت در بعد از انقلاب داشتند. مقاله سیر تاریخی دانش مدیریت در ایران[2] یکی از گزارشهای پژوهشی این مطالعه است که به صورت مقالهای پژوهشی در مجله پژوهش های مدیریت عمومی دانشگاه سیستان و بلوچستان به چاپ رسید. این رساله پژوهشی پس از حدود پنج سال تحقیق در اسفند سال 1399 با درجه عالی دفاع گردید.
پس از این تاریخ، دکتر سید مهدی الوانی با همکاری دانشجوی خود محمد شهاب شیبانی فر مطالعاتشان را بسط داده و در سال 1402 اولین کتاب تاریخ مدیریت در ایران را با عنوان تاریخ معاصر اندیشه اداری در ایران[3] به نشر سازمان مدیریت صنعتی به چاپ رساندند. آنها همچنین گزارش تاریخنگاری شفاهی خود را به صورت مقالهای پژوهشی با عنوان تاریخنگاری شفاهیِ دانش مدیریت در ایران[4] در فصلنامه علمی پژوهشی فرهنگ مدیریت دانشگاه تهران به چاپ رساندند. در حال حاضر سه اثر دیگر با موضوع تاریخ مدیریت در ایران آماده چاپ است که به زودی در اختیار علاقهمندان قرار خواهد گرفت.
روایتِ تاریخِ مدیریت
بزرگان بسیاری در توسعه دانش و آموزش مدیریت در ایران کوشیده و نقش داشته اند. این تلاش ها هیچ گاه به صورت یک پژوهش نظام مند و هدف مند مورد مطالعه قرار نگرفته اند. بسیاری از پیشکسوتان مدیریت در ایران بر این عقیده اند که مبداء شکل گیری دانش مدیریت در ایران به تاسیس موسسه علوم اداری و آغاز آموزش های رسمی این رشته در این موسسه که با همکاری دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در سال 1333 دایر شده بود، باز می گردد. البته که این سخن، حرف درستی است، اما نگاهی عمیق تر به پیشینه این دانش نشان می دهد که زمینه های تاسیس این موسسه به چند دهه قبل تر از این زمان، و تلاش های برخی خبرگان سیاسی دلسوز که دغدغه تربیت کادر شاغل در دستگاه دولت را داشتند، باز می گردد. در واقع، نخستین تلاش ها برای تربیت کارکنان دستگاه هایی که به نحوی در مملکتداری، حکمرانی، و ارائه خدمات عمومی نقش داشتند، موجب پیریزی اولیه و شکلگیری این رشته در سال های بعدی شد. تاسیس مدرسه علوم سیاسی را می توان در زمره این دغدغه ها دانست. میرزا حسن خان مشیرالملک، یکی از فرزندان میرزا نصرالله خان مشیرالدوله که تحصیلکرده دانشگاه سنپترزبورگ روسیه بود، اولین بار دغدغه تربیت کادر دستگاه دیپلماسی را با پدرش که وزیر خارجه وقت بود مبنی بر لزوم ایجاد مدرسه ای برای این منظور مطرح کرد. مدرسه علوم سیاسی به همت وی و با حمایت پدرش و تنی چند از مقامات دیگر از جمله رئیس الوزاری وقت در سال 1278 شمسی به عنوان یکی از ادارات تابعه وزارت خارجه تاسیس گردید. در این مدرسه، دروسی مانند علم ثروت یا همان اقتصاد، حقوق اداری، مالیه و حقوق تجارت تدریس می شدند. هر چند فکر اولیه تاسیس مدرسه حقوق را نیز به میرزا حسن خان نسبت داده اند، اما اقدام اجرایی و عملی به دستور نصرت الدوله فیروز و ماموریتی که وی به موسیو پرنی فرانسوی داد شکل گرفت. این مدرسه در سال 1298 تاسیس شد و برای اولین بار رشته اداری در این مدرسه دایر و تدریس گردید. هر چند متون درسی این دوره با سیلابهای درسی روز دنیا در آن زمان تفاوتهای بسیاری داشت، اما همین دغدغه اولیه تربیت افراد برای رشته اداری را می توان سرآغاز مدیریت دانست. در سال 1304 مدرسه تجارت به همت علی اکبر داور وزیر فوائد عامه تاسیس گردید. این مدرسه با هدف تربیت افراد بازرگان و تاجر دایر شده بود. در سال 1306 ابتدا مدارس علوم سیاسی و حقوق ادغام و در سال 1309 مدرسه تجارت نیز با آنها ادغام گردید و رشته علوم اداری در این مدرسه تدریس می شد. با تاسیس دانشگاه تهران در سال 1313، مدرسه حقوق و علوم سیاسی به عنوان یکی از شش دانشکده اولیه این دانشگاه به فعالیت خود به صورت دانشکده ای مستقل در دانشگاه تازه تاسیس تهران ادامه داد. رشته اداری همچنان به عنوان یکی از رشته های این دانشکده بود تا اینکه در همان نخستین سال ها با رشته اقتصادی ادغام و سپس به کلی حذف گردید. با این حال دغدغه آموزش و تربیت مدیران و کارکنان دستگاه دولت و بخش خصوصی همچنان به عنوان یکی از دغدغه های نظام آموزشی و نظام سیاسی مطرح بود تا اینکه با حمایت های اداره اصل چهار، در سال 1333 نخستین نهاد علمی آموزش مدیریت در ایران در دانشکده حقوق و با همکاری دانشگاه کالیفرنیای جنوبی تاسیس گردید. موسسه علوم اداری در ابتدا توسط دو رییس مشترک ایرانی و آمریکایی و با تدریس اساتید آمریکایی شروع به کار کرد و پس از گذشت 10 سال و تربیت اساتید ایرانی برای عضویت در هیئت علمی این موسسه، در سال 1343 به صورت دانشکده ای مستقل در دانشگاه تهران به فعالیت خود ادامه داد. در همان ایام به همت دانشکده علوم اداری و مدیریت بازرگانی دانشگاه تهران و با همکاری و حمایت های نهادهایی چون اصل چهار و برخی دانشگاه های آمریکایی تعداد مراکز آموزشی دیگری چون مرکز آموزش مدیریت دولتی، سازمان مدیریت صنعتی، مرکز مطالعات مدیریت ایران و بسیاری مدارس عالی و مراکز آموزشی دیگر تاسیس و دایر گردیدند. دهه چهل و پنجاه را می توان دوره هویت یابی مدیریت در ایران قلمداد نمود. با رویداد انقلاب اسلامی سال 1357، رشته مدیریت در ایران نیز دچار تحولاتی شد، از جمله آنکه ساختارهای آموزشی یا تعطیل یا با یکدیگر ادغام شدند و بسیاری از اساتید برجسته دوره های قبل یا از کشور رفتند یا خانهنشین شدند. با روی کارآمدن دولت سازندگی و نیاز مبرم کشور به متخصصان دوباره برخی از اساتید کنار گذاشته شده بکار گرفته شدند و ساختارهای آموزش مدیریت یا احیاء و یا ایجاد شدند. در دهه های هشتاد به بعد، بُعد کمی رشته مدیریت موجب ترویج و معرفی این رشته و علاقه مندی بسیاری از داوطلبان دانشگاه ها به تحصیل در این رشته شد که به زعم برخی از اساتید از کیفیت این رشته کاست. هر چند برخی از اساتید نیز این کمیت را با اثر ترویج و اثر معرفی رشته مدیریت ارتباط می دهند و بیان می دارند که در عین آنکه این کمیت آسیب هایی برای رشته مدیریت داشته است اما در عین حال اذعان دارند که شاهد فارغ التحصیلان برجسته ای و شاخصی در این رشته هستیم که در هر دو بخش علمی و اجرایی موفقیت های بزرگی داشته اند. تاریخ نگاری مدیریت در ایران را از این حیث باید حائز اهمیت دانست که اولا موجب تبیین مدیریت بومی و دوما با نگاه به گذشته موجب برنامه ریزی اثربخش برای آینده این رشته خواهد شد و امید است رویکرد مطالعات تاریخی در مطالعات کسب و کار، مطالعات سازمانی و تحقیقات مدیریتی بیش از پیش اهمیت یابد و مورد اقبال جامعه علمی مدیریت قرار گیرد.
[1] شیبانی فر، محمد شهاب (1399). بررسی سیر تطور علم مدیریت در ایران با محوریت مدیریت منابع انسانی. رساله دکتری. اساتید راهنما دکتر سید مهدی الوانی و دکتر عباسعلی رستگار، اساتید مشاور دکتر حسین دامغانیان و دکتر حسن دانایی فرد. دانشگاه سمنان.
[2] شیبانی فر، محمد شهاب؛ الوانی، سید مهدی؛ رستگار، عباسعلی؛ دامغانیان، حسین؛ داناییفرد، حسن (1399). سیر تاریخی دانش مدیریت در ایران. فصلنامه پژوهشهای مدیریت عمومی. 13(48)، 5-25. doi: 10.22111/jmr.2020.34732.5115.
[3] الوانی، سید مهدی؛ شیبانی فر، محمد شهاب (1402). تاریخ معاصرِ اندیشه اداری در ایران. انتشارات سازمان مدیریت صنعتی. چاپ اول.
[4] الوانی، سید مهدی؛ شیبانی فر، محمد شهاب (1403). تاریخنگاری شفاهیِ دانش مدیریت در ایران. مجله علمی مدیریت فرهنگ سازمانی. (1)22. 1-20. doi: 10.22059/jomc.2022.343136.1008463.