چگونه معيار هاي بد اهداف خوب را منحرف مي سازند
اصولا شاخص ارزيابي هر سيستمي ، برگرفته از اهداف آن است، فرضا اگر نهادي براي توسعه تاسيس شده، منطقا معيار ارزيابي آن، ميزان نيل به توسعه است. حال من در شگفتم كه نهاد آموزش عالي كه با آرمان آموزش ايجاد شده است چرا براي بررسي و ارزشيابي استادان بجاي تاكيد و تمركز بر آموزش و تعبيه شاخص هاي آموزشي در نظام ارزيابي به مقالات و كتب روي آورده و در اين ميان از اصلي ترين هدف كه تربيت و رشد دادن دانشجويان است روي برتافته است. اصولا هر گاه معيار ارزشيابي از هدف دور شود نه تنها ارزشيابي مخدوش مي گردد، بلكه تدريجا آنچه اصطلاحا “جابجايي هدف” ناميده ميشود رخ مي دهد و دانشگاه بجاي آنكه محل پرورش و تعليم شاگردان و دانشجويان كارآمد و تحويل آنان به جامعه باشد محل تدوين و نگارش مقاله مي شود و به تبع آن در سيستم بازار هم مشاغل ناصوابي تحت عناوين مقاله نويس و دلالان چاپ مقاله ظهور پيدا مي كند. اينجاست كه متوجه مي شويم وقتي هدف روشن و واضح تعليم دانشجوي كارآمد را به نگارش مقاله تقليل مي دهيم چگونه هدف را دچار اختلال كرده و تبعات بدخيمي را به نظام آموزش عالي تحميل مي كنيم. دانشجوي كارآمد را نميتوان همانند مقاله بصورت تقلبي و از طريق دلالي بوجود آورد! درحاليكه مقاله يعني معيار بي ربط را مي توان بگونه هاي مختلف بازآفريني كرد.
همانگونه كه بارها گفته ام كار استاد آموزش است نه مقاله نويسي و زماني او را شايسته مي دانيم كه شاگرداني پرورش داده باشد كه در جامعه و كشور و جهان اثري از خود بجاي گذاشته باشند. مقاله و تحقيق اصل نيست بلكه اگر انجام ميگيرد بخودي خود مهم نيست مگر آنكه در پرورش شاگردان اثر گذاشته باشد و آن اثر است كه بايد سنجيده شود، نه صرف مقاله و كتاب و تحقيق كه امروز متداول شده. به عبارت ساده اگر صدها مقاله و كتاب و تحقيق انجام شده باشد اما شاگرد مفيدي براي جامعه تربيت نشده باشد همه آن تلاش ها در امر معلمي بخودي خود قابل ارج نيستند و نبايد ملاك ارتقا و ارزيابي قرار گيرند. گاهي در تصوراتم اين صحنه را مجسم مي كنم كه ديگر دغدغه استادان در درس و كلاس نوشتن مقاله در مجلات بزعم وزارت مربوطه علمي پژوهشي كه نامشان در فهرستي آمده است و غير از آن قابل اعتنا نيست، نخواهد بود و بجاي آن كوشش ها در محافل علمي دانشگاهي معطوف به اينست كه تلاش كنيم دانشجوئي كارآمد و موثر براي جامعه فردايمان پرورش دهيم. در اينصورت بسياري از فسادها كه در امر مقاله محوري ايجاد شده رفع مي گردد و كلاس هاي درس نوع ديگري خواهد شد و معلمان و مدرسان در نحوه تدريس و تعليم خود راهي ديگر كه طبيعت واقعي آموزش است در پيش خواهند گرفت.
بيائيد همگي با هم تلاش كنيم تا خود را از اين مخمصه كه تحفه تقليدي و نصفه نيمه از نظام ديگري است برهانيم و طرحي نو دراندازيم. به اميد آن روز
سيد مهدي الواني
تهران تیر 1402